آخرین فرمایش امام حسن(علیه السلام)
از امام مظلوم حضرت مجتبی(علیه السلام) گفتارهایی در زمینههای گوناگون به دست رسیده که هر یک حقایق ارزشمندی را در بردارد. از آن جمله کلام گهربار امام پیرامون توحید است که عالم بزرگوار شیعه، شیخ صدوق(علیهالرحمه) در کتاب ?توحید? آورده است.
همچنین در آخرین روزهای حیات پربار حضرتش، هنگامی که در بستر بیماری آرمیده بود، یکی از یاران ایشان به نام جناده بن ابی امیه به خدمت امام شرفیاب شده و عرضه داشت: ?ای پسر پیامبر خدا مرا پند دهید.? امام چنین فرمودند:
?استعد لسفرک و حصل زادک قبل حلول اجلک?؛ برای سفر آخرت آماده شو و توشهات را پیش از فرا رسیدن اجل تهیه نما.
?واعلم انک تطلب الدنیا و الموت یطلبک ولا تحمل هم یومک الذی لم یات علی یومک الذی انت فیه?؛ بدان که تو در جستجوی دنیایی در حالی که مرگ به دنبال تو است، هیچگاه اندیشه و اندوه روز آیندهات را بر اندیشه امروزت ترجیح مده.
?واعلم انک لا تکسب من المال شیئا فوق قوتک الا کنت فیه خازنا لغیرک?؛ بدان که اگر تو هر چیزی از دارایی دنیا را بیش از نیازت، گرد آوری و نگه داری، تنها خزینهدار دیگران خواهی بود.
?واعلم ان الدنیا فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب و فی الشبهات عتاب، فانزل الدنیا بمنزله المیته خذ منها ما یکفیک، فان کان حلالا کنت قد زهدت فیها و ان کان حراما لم یکن فیه وزر فاخذت منه کما اخذت من المیته و ان کان العتاب فالعتاب یسیر?؛ بدان که آنچه از دارایی دنیا به دست میآوری، اگر در راه حلال مصرف شود حسابرسی خواهد شد، اگر در راه حرام خرج شود کیفر خواهد داشت و اگر در جاهایی که شبههناک است کار گرفته شود، سرزنش در پی دارد. بنابراین تو دنیا را مانند مرداری بدان و از آن در حد نیازت بهره برداری کن. حال آنچه را مصرف کردهای، اگر حلال باشد تو از بی رغبتی به آن زیانی نبردهای، اگر حرام باشد از کار زشت دوری گزیدهای و به اندازه نیاز از مردار استفاده کردهای و اگر سرزنشی به دنبال داشته باشد، آسان و زودگذر است.
?واعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا واعمل لاخرتک کانک تموت غدا?؛ برای کارهای دنیایی خود چنان اقدام کن که گویی سالیان دراز در جهان خواهی زیست و در مورد امور اخروی آنگونه بیاندیش که گویی فردا از جهان رخت برمیبندی.
?و اذا اردت بلا عشیرة و هیبة بلا سلطان فاخرج من ذل معصیة الله الی عز طاعة الله?؛ اگر ارجمندی بدون وابستگی خانوادگی و شکوه بدون سلطنت را طالبی، از خواری گناهکاری دور شو و لباس عزت فرمانبرداری از خدا را بر تن نما.
?و اذا نازعتک الی صحبة الرجال حاجة فاصحب من اذا صحبتة زانک و اذا خدمتة صانک و اذا اردت معونة اعانک و ان قلت صدق قولک و ان صلت شد صولک و ان مددت یدک بفضل مدها و ان بدت منک ثلمه سدها و ان رأی منک حسنه عدها و ان سالته اعطاک و ان سکت عنه ابتداک و ان نزلت بک احدی الملمات و اساک، من لا تاتیک منه البوائق و لا تختلف علیک منه الطرایق و لا یخذلک عند الحقایق و ان تنازعتما منقسما آثرک?؛ هرگاه به همنشینی با مردم نیازت افتد، اینگونه همنشینی را برگزین: کسی که چون با او مینشینی بر وقار و شکوه تو میافزاید، چون به او خدمتی میکنی از تو نگاهبانی مینماید، هرگاه احتیاج مالی داشته باشی به یاریت میشتابد، آنگاه که سخن میگویی تصدیقت میکند، اگر در مورد کاری شدت به خرج میدهی با تو همنوا میشود، چون برای کار ارزشمندی دست خود را پیش میبری او نیز دست خود را جلو میآورد، اگر از تو خطایی سر زند، آن را جبران میکند، اگر از تو نیکویی ببیند همواره آن را یادآوری مینماید، اگر از او خواستهای داشته باشی برآورده میسازد، اگر از او جدا شوی، او به تو میپیوندد و اگر بر تو مصیبتی وارد شود با تو همدردی میکند.
همنشین تو باید کسی باشد که از او به تو زیانی نرسد، دشواریها از جانب او برای تو پیش نیاید، در مسایل اساسی تو را خوار نگرداند و اگر مالی را بین خود تقسیم میکنید، او تو را بر خویشتن ترجیح دهد.
منبع:
توحید، شیخ صدوق